حسن خان دوپینگ میکنه ، برای اینکه کسی شک نکنه آخر میشه !!
اگر خواهی بمیری بی بهانه / بخور ماست وخیار وهندوانه
یارو به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ یارو می گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما … !
از یه پایین شهری می پرسن زن ذلیلی یعنی چی ؟ میگه همونیه که بالا شهریا بهش میگن تفاهم !
پسره میره خواستگاری، پدر عروس میگه مهریه دخترم صد بشکه بنزِینه! پدر داماد میگه پسرم! پاشو بریم یک دختر گازِسوز پیدا کنیم
یه روز یه خیاره با یه خیار شوره داشتن تو خیابون می رفتن، دوست خیاره بهشون میرسه از خیاره می پرسه این کیه؟ خیاره میگه خواهرمه، ترشیده
بزرگترین مشغله فکری کودکان ایران اینه که چرا داداش کایکو دستمال قدرتشو تو جیب خودش نمیذاشت.
یه نفر تو مسابقه ۱۰۱ شرکت میکنه میگن خودتونو معرفی کنید میگه از فرصت پرسش استفاده میکنم!!!
معلم: چرا در نوشتن انشا از پدرت کمک نمی گیری؟ دانش آموز: آخه اون از دست شما دلخوره! چون شما هفته ی قبل به انشای اون نمره بدی دادید!
طرف صبح از خواب بلند میشه میبینه هوا خیلی خوبه . زنگ میزنه هواشناسی تشکر می کنه
به یارو میگن: دخترتو به کی دادی؟ میگه: غریبه نیست. دامادمه
یارو ریش پروفسوری داشته، میره پیش رفیقاش و میگه: هر سوالی دارین امروز بپرسین، فردا میخوام ریش هامو بزنم!
یکی تو خیابون هزار تومن پیدا می کنه میندازتش میگه : ما از این شانسا نداریم
از یکی میرسن ساعت چنده ؟ طرف هم بلد نبود ساعت بخونه. گفت : بدو بدو دیرت شد.
مادر : پسرم ، من دارم می رم خرید یه وقت به کبریت دست نزنی ها پسر : نه مامان جون من خودم فندک دارم