برج ایفل . تعداد اندکی از سازههای شهری در جهان نماد معماری نوین به شمار میروند. این سازهها اگر چه از پشتوانه تاریخی برخوردارند اما ظرافتهای شهری را نیز در بر دارند. برج ایفل نماد شهر پاریس از این دست است.
برج ایفل نمادابتکار، تکنیک و خلاقیت “گوستاو ایفل” در اواخر قرن نوزدهم، پاریس را به شهری در ابعاد جهانی تبدیل کرد.
چه امروز ایفل به عنوان نمادی از معماری شهری، الگوی بسیاری از برجسازان بزرگ دنیاست.
برج ایفل ساده طراحی شده ولی از آن به عنوان شئ بی جان با روح بدون تغییر، یاد میشود. با وجود ۲ میلیون بازدید کنندهای که هر سال از این برج دیدن میکنند، کسانی هستند که این برج رامیبینند ولی هرگز وارد آن نمیشوند.
برای دیدن عکسهای بیشتر و توضیحات کامل به ادامه مطلب بروید
این برج با وجود تفاوتهای بارز نسبت به سایر بناهای ساخته شده در زمان خود، هنوز پا برجا و استوار مانده است. بیشتر تحولات ایفل طی حیاتش شامل مواردی است که از بیرون و با چشم غیر مسلح قابل رؤیتند.
رنگ برج پس از ساخت آن تا به حال شش بار تغییر کرده و جلوههای نور پردازی در آن به صورتی طراحی شده تا در زمانهای متفاوت شبانه روز یا در مدت زمانی طولانیتر به آن جلوه خاصی بخشد.
با وجود شیوههای مختلف نورپردازی، سیستمی که در حال حاضر در برج فعال است به گونهای طراحی شده که ساختار داخلی ایفل را هم روشن میکند.
از این سیستم در طول ده سال گذشته به طور مستمر استفاده شده است. از جمله تغییرات ظاهری که کمتر به چشم میآیند میتوان به توسعه طبقات مختلف مانند (غرفههای مختلف نمایشگاه) و عمارتهایی که در طبقات اول و دوم ساخته شدهاند، احداث سقف برای گالریها و پناهگاههایی برای پناه بردن در شرایط نامناسب آب و هوا (شامل طبقات پاگرد و گردشگاههای سرپوشیده و غیره) و تعدد بخشهای فنی و خدماتی و فضاهای اضافه شده در قسمتهای فوقانی و تحتانی این طبقات، اشاره کرد.
آسانسورها و راهپلههای مربوط به ساختار اصلی یا جایگزین، و صفحه بالابر – مخصوص حمل بار – هم بخشی از برنامههای توسعه این برج به شمار میروند، البته به جز مواردی که جزو قسمتهای تلفیقی با ساختار اصلی محسوب میشوند.
در دورههای مختلف حتی اگر ساختار اسکلت متحول شده بود، دلیل آن یا به مرور زمان به عنوان بخشی از ضرورت کار یا به عنوان تقویت اجزاء اصلی وابسته به ساختمان که بنا به دلایلی دچار آسیب دیدگی شده بودند، مطرح میشد.
به منظور رسیدن به ارتفاع ۳۰۰ متری، برج ایفل از دو بخش تشکیل شد:
بخش پایه که در واقع نوعی چهارپایه بسیار محکم است و از چهار ستون اصلی متصل به یک بخش کوچکتر و سبکتر تشکیل شده و امتداد آن طبقه دوم را تشکیل میدهد. بخش دیگر خود برج است که به قسمت بالایی پایه متصل شده.
اهمیت ستونهای پایه با میزان نوسان ناشی از نیروی باد نسبت مستقیم دارد. محاسباتی که بر روی تأثیر نیروی باد بر سازه برج انجام شد، در رسیدن مهندسان به اهداف نهایی تأثیر مستقیم داشت و در مجموع شکل ظاهری برج بر اساس مجموع این عوامل تعیین شد. حال باید نتیجه آن محاسبات در عمل ظاهر میشد.
اما بزرگترین مشکل بنای ایفل متصل کردن هر چهار ستون اصلی به یکدیگر در طبقه اول بود.
البته با در نظر گرفتن تجهیزات مربوط به آن زمان لازم بود ۴ پایه با فاصله ۸۰ متر از یکدیگر کار گذاشته و در حالی که با زاوِیهای دقیق به سمت بالا متمایل شدهاند در ارتفاع ۵۰ متری از سطح زمین با دقتی در مقیاس میلیمتر به یکدیگر تکیه داده شوند.
برافراشتن ستونها پس از احداث نخستین طبقه مشکلات کمتری به همراه داشت و مطابق آنچه به آن اشاره شد، بخش بالایی برج بعد از طبقه دوم ساخته شد که به مراتب با مشکلات کمتری همراه بود.
تنها مشکل جدی، وجود شرایط دشوار کار در ارتفاع بالا به شمار میآمد.
مهمترین عملکرد این سازه در دو بخش تحت فشار آن، چنین عنوان میشود:
-اتصالات افقی در طبقه اول (تیرآهنهایی به عرض ۷ متر)
-پایه بخش برج فوقانی
این سازه بر خلاف تصور عموم مردم از فولاد ساخته نشده و در ساخت آن، آهن بدون کربن به کار رفته است. برج ایفل با ایجاد اتصال بین تعداد محدودی قطعه پیشساخته بنا شده است.
در این قسمت به اطلاعات مربوط به قطعات مذکور، برگرفته از کتاب آقای ایفل اشاره میشود:
قطعات به کار رفته در ساخت برج ایفل:
آهن مصرفی از کارخانههای آقایان “دوپونت” و ” فولد” تهیه شده و آهنگرانی که در “پمپئی” مستقر بودند، کار بر روی قطعات را به عهده گرفتند. در عین حال نماینده آنها به اسم “پرگره” که در پاریس مستقر شده بود، اطلاعات مربوط به انواع آهن را در اختیار مهندسان قرار میداد.
قطعات با مبالغ زیر تحویل داده شدند:
قطعات با زاویه یکسان از ۴۰ تا ۱۰۰ عدد حدود ۱۴ فرانک برای هر ۱۰۰ کیلو گرم
قطعات بخشهای استاندارد درجه اول و دوم حدود ۱۴ فرانک برای هر ۱۰۰ کیلو گرم
قطعات بخشهای استاندارد درجه سوم و چهارم حدود ۱۴ فرانک برای هر ۱۰۰ کیلو گرم
میلههای صاف پهن تا پانصد عدد حدود ۱۵ فرانک برای هر ۱۰۰ کیلوگرم
ورقههای آهن معمولی حدود ۱۵ فرانک برای هر ۱۰۰ کیلو گرم
ورقههای شطرنجی حدود ۱۷ فرانک برای هر ۱۰۰ کیلو گرم
قطعات ویژه حدود ۱۶ فرانک برای هر ۱۰۰ کیلو گرم
قطعات سفارشی با زوایای مختلف حدود ۲۰ فرانک برای هر ۱۰۰ کیلوگرم
میخهای پرچ توسط “لترویر” و “بووارد” در پاریس تهیه شدند.
کیفیت آنها معادل میخ پرچهای به کار رفته در دیگهای بخار و یا لوکوموتیوهای قطار بود.
برخی قطعات چدنی شامل ۱۶ بست اتصال دهنده سازه به پایههای فلزی را نیز میتوان به لیست بالا اضافه کرد.
در کتاب ” برج ۳۰۰ متری”، گوستاو ایفل به محاسبات خود اشاره کرده و توضیحات جامعی درباره میزان استفاده از آنها و جزئیات مربوط به آنها ارائه کرده است.
تمام اسناد ایفل مربوط به سالهای ۱۸۸۹ تا ۱۹۰۰ به انضمام محاسبات عددی او در کتاب اصلیش جمعآوری شدهاند.